تعداد نشریات | 8 |
تعداد شمارهها | 289 |
تعداد مقالات | 2,172 |
تعداد مشاهده مقاله | 4,607,659 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 3,230,762 |
ارائه الگوی مفهومی عناصر جهتدهنده راهبردی سازمان | ||
فصلنامه مطالعات دین، معنویت و مدیریت | ||
دوره 11، شماره 21، مهر 1403، صفحه 39-59 اصل مقاله (2.44 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30471/rsm.2024.10380.1396 | ||
نویسندگان | ||
احسان رحیمی خورزوقی* 1؛ مرتضی سلطانی2 | ||
1عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، ایران | ||
2استادیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران، قم، ایران. | ||
چکیده | ||
مقدمه و اهداف: یکی از جنبههای ابهام و عدم وضوح اسناد راهبردی سازمانها، ابهام، خلط معنا یا همپوشانیهایی است در تبیین برخی عناصر جهت دهنده سازمان مندرج در آن، همچون چشمانداز، فلسفهوجودی، مأموریت، سیاست، راهبرد، اهداف و ... بوده که ناشی از عدم درک دقیق مفهوم هریک از این عناصر و ارتباط آنها با یکدیگر میباشد. این امر باعث میشود که در تدوین سند راهبردی، مثلا آنچه در واقع سیاست است به عنوان راهبرد، آنچه در واقع مأموریت است به عنوان چشم انداز، آنچه در واقع راهبرد است به عنوان هدف یا ... بیان میگردد که این خلط معانی و مفاهیم و ارتباطات آنها با یکدیگر موجب میشود که سازمان در مرحله اجرا و ارزیابی دچار ابهام و سردرگمی گردد. هدف این پژوهش ارائه الگوی مفهومی عناصر راهبردی جهتدهنده سازمان است. بنابراین سؤال اصلی این پژوهش آن است که «الگوی ارتباط عناصر جهتدهنده سازمان با یکدیگر چیست؟»که این سؤال را به دو سؤال فرعی میتوان تجزیه نمود که عبارتنداز: عناصر راهبردی جهتدهنده سازمان چیست؟ ارتباط این عناصر با یکدیگر چگونه است؟ هدف این پژوهش ارائه یک مدل یا تبیین فرایندی برای مدیریت یا برنامهریزی راهبردی نیست بلکه الگوی مفهومی بدیعی است که می تواند از رهگذر شفاف نمودن تمایز مفهومی عناصر مذکور و نیز الگوی ارتباطی میان آن ها، اندیشه دانشمندان، محققان و مدیران راهبردی را در حوزه برنامه ریزی و تدوین اسناد راهبردی سازمان ها یاری نماید. روش: تحقیق حاضر به لحاظ فلسفه پژوهش متأثر از پارادایم تفسیرگرایی است؛ به لحاظ منطق پژوهش، استفهامی است چرا که به استنباط یک چهارچوب، الگو، نظریه، مدل یا مفهوم جدید از مجموعهای از دادهها پرداخته است. جهتگیری این پژوهش از نوع بنیادی با هدف ایجاد یا کشف یک الگوی جدید است. صبغهی این پژوهش کیفی است چرا که به دنبال فهم و درک و کشف پدیده و معانی مرتبط با آن است. نوع این پژوهش کتابخانهای است چرا که با اسناد و مدارک مکتوب اعم از کتاب و مقاله سرو کار داشته و دادههای خود را از مکتوبات دریافت کرده است. هدف این پژوهش تبیین است چرا که به دنبال نوع ارتباطات اجزای پدیده با یکدیگر است. در نهایت راهبرد این پژوهش تحلیل اسنادی است. برای فهم «اعتمادپذیری یا قابلیت اعتماد» پژوهش از معیارهای چهارگانه مطرح شده توسط لینکلن و گوبا چون امکان اعتبار، تأییدپذیری، اطمینان پذیری و انتقال پذیری استفاده شده است. در نهایت نیز به جهت افزایش اعتمادپذیری نتایج این پژوهش بر اساس معیارهای چهارگانه فوق، الگوی مذکور در قالب یک کرسی ترویجی نیز ارائه گردید و در معرض نقد و نظر خبرگان نیز قرار گرفت و با بهرهگیری از ملاحظات تخصصی ایشان بر اتقان و غنای یافتههای پژوهش افزوده شد. یافتهها: در این الگو، اساس و دلیل وجودی تحت عنوان فلسفه وجودی مطرح میشود که از یک سو منشاء مأموریتهای سازمان بوده و از سوی دیگر تأمین کننده زمینه و ماده اصلی چشمانداز سازمان به حساب میآید. همچنین در این الگو، هویت، اصول و ارزشهای سازمان، تعیین کننده کیستی و شخصیت سازمان در تمایز با همنوعان خود و قیود و معتقدات سازمان عنوان گردیده است که از سویی منشاء رویکردهای سازمان بوده و از سوی دیگر تأمین کننده قالب و صورت چشمانداز و تعیّن بخش آن است. بنابراین میتوان گفت چشمانداز سازمان به معنای غایت ممکن، مطلوب و بلندپروازانه سازمان از لحاظ ماده و محتوا مبتنی بر فلسفه وجودی سازمان و از لحاظ صورت و چارچوب، متأثر از هویت، ارزشها و اصول سازمان است. در الگوی ارائه شده، مأموریت به معنای کارویژهی فعلی و شغل شاغل سازمان است به نحوی که اگر از سازمان پرسیده شود که هم اکنون به چه امری مشغول است؟ پاسخ آن، همان مأموریت سازمان خواهد بود. این مفهوم از دل فلسفه وجود سازمان بر میآید که از سویی منشاء فعالیتهای سازمان و از سوی دیگر، علّت مادّی شکلگیری راهبرد سازمان است. در این الگو، رویکرد سازمان به معنای زاویه و منظر نگاه به مأموریت و نوع ورود آن به انجام آن است که از سویی منشاء شکلگیری سیاستهای سازمان و از سوی دیگر تأمینکننده صورت و قالب راهبرد سازمان است. نهایتا راهبرد سازمان که به معنای مسیر حرکت سازمان به سمت چشم انداز است، علّت مادی خود را از مأموریت، علّت صوری خود را از رویکرد سازمان، علّت غایی خود را از چشمانداز سازمان و علّت فاعلی خود را از مزیّتهای رقابتی سازمان تأمین میکند. مأموریتهای سازمان در قالب کلان فعالیتها خرد میشوند و راهبردهای سازمان نیز در قالب اهداف کوتاهمدت و میانمدت سازمان تجلی مییابند که تحققشان در قالب برنامههای سازمان است. رویکردهای سازمان نیز در قالب سیاستهای سازمان تعیّن مییابند که خطوط راهنمای اجرای برنامهها را مشخص مینمایند. از این رو میتوان گفت علّت مادّی برنامههای سازمان، فعالیتهای سازمان هستند؛ سیاستهای سازمان، قالب و چارچوب اجرای برنامههای سازمان را تعیین میکنند و غایت وجودی برنامههای سازمان نیز تحقق راهبردهای سازمان است. بحث و نتیجهگیری: دغدغه اصلی این پژوهش، اختلافات و ابهاماتی بود که در جامعه علمی و کنشگران مدیریت راهبردی پیرامون عناصر جهتدهنده سازمان وجود داشت؛ این اختلافات هم شامل تعریف و تمایز این عناصر از یکدیگر و هم نحوه ارتباط آنها با یکدیگر بود که در پیشینه و ادبیات موضوع بدان پرداخته نشده بود. لذا نوآوری این پژوهش آن بود که الگویی از عناصر جهتدهنده سازمان را ارائه دهد تا هم تمایز آنها از یکدیگر مشخص شود و هم نحوه ارتباطی که با یکدیگر پیدا مینمایند معلوم گردد. این نوآوری، عامل ایجاد انسجام ذهنی برای محققان و مدیران راهبردی در مطالعات و برنامهریزیهای راهبردی سازمان خواهد بود. میتوان گفت که عنصر محوری و ثقل این الگو، راهبرد است که یکپارچهکننده منابع و امکانات سازمان و انسجام بخش فعالیتهای مختلف سازمان میباشد. درنتیجه، آن تصمیم و اقدام کلانی که در سازمان، وحدتبخش و متأثرکننده همه امکانات و فعالیتهای سازمان نباشد، راهبرد نیست ولو اینکه ثمرات مثبتی برای سازمان داشته باشد. اگر آن تصمیم یا اقدام کلان در عرض سایر اقدامات کلان سازمان نگریسته شود و بدان پرداخته شود این اقدام کلان در واقع نوعی مأموریت علی حده برای سازمان است نه راهبرد؛ چرا که راهبرد، خارج از مأموریتهای سازمان نیست و در قالب انجام مأموریتهای سازمان محقق میشود چون نحوهای از انجام مأموریتهای سازمان است. اما اگر اقدام فارغ از مأموریتهای سازمان و در عرض آنها انجام شود پس میتوان گفت مأموریت جدیدی به سازمان اضافه شده است و راهبردی اتخاذ نشده است. ذکر این ملاحظه به دلیل آسیبی بود که معمولا سازمانها در تدوین و اجرای راهبردهای خود با آن مواجه میشوند و آن این است که آن تصمیم و اقدام کلانی که تدوین شده، در عمل، یکپارچهکننده و انسجامبخش و حاکم بر سایر فعالیتهای سازمان نیست و نوعی نگاه استقلالی و ممایز از سایر فعالیتهای سازمان به آن وجود دارد. تعارض منافع: در نگارش این مقاله هیچ تعارض منافعی وجود ندارد. | ||
کلیدواژهها | ||
سند راهبردی؛ مدیریت راهبردی؛ برنامهریزی راهبردی؛ سازمان؛ بیانیه مأموریت | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 60 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 50 |