تعداد نشریات | 8 |
تعداد شمارهها | 289 |
تعداد مقالات | 2,172 |
تعداد مشاهده مقاله | 4,607,684 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 3,230,791 |
طراحی الگوی راهبرد تأمین منابع انسانی در دولت اسلامی مبتنی بر آموزههای نهجالبلاغه | ||
فصلنامه مطالعات دین، معنویت و مدیریت | ||
دوره 11، شماره 20، فروردین 1403، صفحه 5-28 اصل مقاله (1.39 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30471/rsm.2024.10222.1382 | ||
نویسنده | ||
حسن رنگریز* | ||
دانشیار، گروه آموزشی مدیریت کسبوکار، دانشکده مدیریت، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران | ||
چکیده | ||
مقدمه و اهداف: استراتژی ارزشی تامین منابع انسانی در اسلام به عنوان مهمترین استراتژی تامین منابع انسانی، به دنبال تحقق ایدئولوژی مبتنی بر شایسته سالاری است. جنبه مبهم این پژوهش در آن است که فلسفه وجودی برخی از مدیران سازمانهای دولتی ایران برای تامین منابع انسانی بویژه در ساختار اداری کشور با رویکرد ایدئولوژی مبتنی بر شایستهسالاری برخوردار نیستند و اقدامات لازم و کافی برای اینکه دولتها در زنجیره عدالت استخدامی از لحاظ منشور حکومتی همراستا باشند، صورت نگرفته است. برای خروج از این ابهام، پژوهش حاصر به دنبال کامل کردن خلاء علمی و عملی در حوزه استراتژی تامین منابع انسانی برای دولتهای اسلامی است. لذا یک اقدام اساسی برای تقویت آثار مدیریت نوآورانه و دور شدن از چالشهای ناشی از نبود آن، یافتن الگو و چارچوبی از استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی مبتنی بر آموزههای نهجالبلاغه است. لذا هدف این پژوهش، ارائه الگویی از استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی است و سوال پژوهش اینگونه مطرح میشود: مقولههای استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی مبتنی بر آموزههای نهجالبلاغه کدامند؟ روش: روش پژوهش کیفی و با رویکرد استقرایی است. برای استخراج محتوا از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد. منبع پژوهش؛ نامهها، خطبهها و حکمتهای حضرت علی در ارتباط با استراتژی تامین منابع انسانی در اسلام است. برای اعتبارسنجی تحلیل مضمون اکثر روششناسان کیفی از معیار «اعتمادپذیری یا قابلیت اعتماد» استفاده میکنند. «لینکلن و گوبا» برای قابل اعتماد بودن پژوهشهای کیفی، معیارهایی چون: امکان اعتبار، اتکاپذیری یا توانایی اتکا، انتقالپذیری یا توان انتقال، تصدیق یا امکان تأیید را ارائه کردهاند. در پژوهش حاضر، سنجههای مذکور به طرق مختلف تدارک شده که از مهمترین آنها، راهبرد «کدگذاران مستقل» است. برای سنجش پایایی یا قابلیت اعتماد از روش توافق درصدی استفاده شد؛ به این صورت که از دو نفر از خبرگانی که به طور مستقل کدگذاری را انجام دادهاند، کدهایی پذیرفته شد و به جمعبندی رسید که بیش از نصف یا 50 درصد از کدگذاران بر آن صحه گذاشته بودند. یافتهها: در مرحله اول پژوهش، مضامین اساسی بر اساس نامهها، خطبهها و حکمتهای امام علیj مورد توجه قرار گرفت. پس از استخراج جملات کلیدی و پالایش آنها، 128 مضمون اساسی بهدست آمد. در مرحله بعد، پژوهشگر با بررسی مضامین پایه (کدهای اولیه)، چهار آموزه کلی در کدها را کشف کرد. این آموزهها، همان آموزههای چهارگانه برای استراتژی تامین منابع انسانی در اسلام نامیده شد. آموزه اول در استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزههای فردی» نام گرفت. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار فردی» بستگی دارد، و به سطح زیربنایی معروف است. آموزه دوم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه گروهی» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی منوط به تربیت مدیران و منابع انسانی برای واحدهای مختلف سازمانهای دولتی ایران است. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار گروهی» بستگی دارد و به سطح ظرفیت سازی معروف است. آموزه سوم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه سازمانی» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی منوط به داشتن مدیرانی است که بتوانند شکاف مدیریتی را از بین ببرند. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار سازمانی» بستگی دارد، و به سطح روبنایی معروف است. آموزه چهارم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه دولت» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی به مجموعه مدیریتی، سیاسی و اقتصادی وابسته است. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار دولت» بستگی دارد. در آموزه دولت، داشتن حکمت و علم به مسائل مدیریتی، سیاسی و اقتصادی در راستای مسیر پیشرفت مورد نظر دولتها در جامعه اسلامی مطرح می شود و به سطح بازخور معروف است. بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که چهار آموزه فردی، گروهی، سازمانی و دولتی را باید در چهار سطح مدیریتی رفتار فردی، رفتار گروهی، رفتار سازمانی و رفتار دولت جستجو کرد. به طوری که در سطح مدیریت رفتار فردی باید به تقوا، شایسته محوری، داشتن سعه صدر، و سلامت بدنه؛ در سطح مدیریت رفتار گروهی؛ اعتماد، آینده نگری، ایجاد انسجام، و حفظ جامعه؛ در سطح مدیریت رفتار سازمانی ضابطهمداری، معیارگرایی، قانونمندی، حقگرایی و عدالت محوری؛ و در سطح مدیریت رفتار دولت به آزمایش، رشد، شخصیت دهی، مشارکت و اطاعت منابع انسانی توجه نمود. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان پیشنهادهایی را برای مدیران سازمانها در ایران ارائه کرد: 1) روی آوردن به استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی بر اساس نگاه سه وجهی مدیران به گذشته، حال و آینده مبتنی بر آموزههای نهجالبلاغه؛ 2) اولویت گذاشتن بر خدمت به مردم و شهروندان در جهت حاکمیت اصل انتخاب و انتصاب منابع انسانی شایستهسالار مبتنی بر تخصص توام با تعهد؛ 3) بسترسازی برای شکلگیری اخلاقیات در استفاده از استراتژی تامین منابع انسانی شایسته؛ 4) حرکت بر روی استقرار و پیادهسازی دولت علوی مبتنی بر آموزههای نهجالبلاغه. واژگان کلیدی: استراتژی، تامین منابع انسانی، دولت اسلامی، نهج البلاغه، تحلیل مضمون تقدیر و تشکر: از سردبیر محترم فصلنامه مطالعات دین، معنویت و مدیریت و سایر مشارکت کنندگان در این مطالعه قدردانی مینمایم. تضاد منافع: هیچ تضاد منافعی در این پژوهش وجود ندارد. مقدمه و اهداف: استراتژی ارزشی تامین منابع انسانی در اسلام به عنوان مهمترین استراتژی تامین منابع انسانی، به دنبال تحقق ایدئولوژی مبتنی بر شایسته سالاری است. جنبه مبهم این پژوهش در آن است که فلسفه وجودی برخی از مدیران سازمانهای دولتی ایران برای تامین منابع انسانی بویژه در ساختار اداری کشور با رویکرد ایدئولوژی مبتنی بر شایستهسالاری برخوردار نیستند و اقدامات لازم و کافی برای اینکه دولتها در زنجیره عدالت استخدامی از لحاظ منشور حکومتی همراستا باشند، صورت نگرفته است. برای خروج از این ابهام، پژوهش حاصر به دنبال کامل کردن خلاء علمی و عملی در حوزه استراتژی تامین منابع انسانی برای دولتهای اسلامی است. لذا یک اقدام اساسی برای تقویت آثار مدیریت نوآورانه و دور شدن از چالشهای ناشی از نبود آن، یافتن الگو و چارچوبی از استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی مبتنی بر آموزههای نهجالبلاغه است. لذا هدف این پژوهش، ارائه الگویی از استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی است و سوال پژوهش اینگونه مطرح میشود: مقولههای استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی مبتنی بر آموزههای نهجالبلاغه کدامند؟ روش: روش پژوهش کیفی و با رویکرد استقرایی است. برای استخراج محتوا از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد. منبع پژوهش؛ نامهها، خطبهها و حکمتهای حضرت علی در ارتباط با استراتژی تامین منابع انسانی در اسلام است. برای اعتبارسنجی تحلیل مضمون اکثر روششناسان کیفی از معیار «اعتمادپذیری یا قابلیت اعتماد» استفاده میکنند. «لینکلن و گوبا» برای قابل اعتماد بودن پژوهشهای کیفی، معیارهایی چون: امکان اعتبار، اتکاپذیری یا توانایی اتکا، انتقالپذیری یا توان انتقال، تصدیق یا امکان تأیید را ارائه کردهاند. در پژوهش حاضر، سنجههای مذکور به طرق مختلف تدارک شده که از مهمترین آنها، راهبرد «کدگذاران مستقل» است. برای سنجش پایایی یا قابلیت اعتماد از روش توافق درصدی استفاده شد؛ به این صورت که از دو نفر از خبرگانی که به طور مستقل کدگذاری را انجام دادهاند، کدهایی پذیرفته شد و به جمعبندی رسید که بیش از نصف یا 50 درصد از کدگذاران بر آن صحه گذاشته بودند. یافتهها: در مرحله اول پژوهش، مضامین اساسی بر اساس نامهها، خطبهها و حکمتهای امام علیj مورد توجه قرار گرفت. پس از استخراج جملات کلیدی و پالایش آنها، 128 مضمون اساسی بهدست آمد. در مرحله بعد، پژوهشگر با بررسی مضامین پایه (کدهای اولیه)، چهار آموزه کلی در کدها را کشف کرد. این آموزهها، همان آموزههای چهارگانه برای استراتژی تامین منابع انسانی در اسلام نامیده شد. آموزه اول در استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزههای فردی» نام گرفت. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار فردی» بستگی دارد، و به سطح زیربنایی معروف است. آموزه دوم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه گروهی» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی منوط به تربیت مدیران و منابع انسانی برای واحدهای مختلف سازمانهای دولتی ایران است. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار گروهی» بستگی دارد و به سطح ظرفیت سازی معروف است. آموزه سوم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه سازمانی» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی منوط به داشتن مدیرانی است که بتوانند شکاف مدیریتی را از بین ببرند. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار سازمانی» بستگی دارد، و به سطح روبنایی معروف است. آموزه چهارم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه دولت» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی به مجموعه مدیریتی، سیاسی و اقتصادی وابسته است. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار دولت» بستگی دارد. در آموزه دولت، داشتن حکمت و علم به مسائل مدیریتی، سیاسی و اقتصادی در راستای مسیر پیشرفت مورد نظر دولتها در جامعه اسلامی مطرح می شود و به سطح بازخور معروف است. بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که چهار آموزه فردی، گروهی، سازمانی و دولتی را باید در چهار سطح مدیریتی رفتار فردی، رفتار گروهی، رفتار سازمانی و رفتار دولت جستجو کرد. به طوری که در سطح مدیریت رفتار فردی باید به تقوا، شایسته محوری، داشتن سعه صدر، و سلامت بدنه؛ در سطح مدیریت رفتار گروهی؛ اعتماد، آینده نگری، ایجاد انسجام، و حفظ جامعه؛ در سطح مدیریت رفتار سازمانی ضابطهمداری، معیارگرایی، قانونمندی، حقگرایی و عدالت محوری؛ و در سطح مدیریت رفتار دولت به آزمایش، رشد، شخصیت دهی، مشارکت و اطاعت منابع انسانی توجه نمود. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان پیشنهادهایی را برای مدیران سازمانها در ایران ارائه کرد: 1) روی آوردن به استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی بر اساس نگاه سه وجهی مدیران به گذشته، حال و آینده مبتنی بر آموزههای نهجالبلاغه؛ 2) اولویت گذاشتن بر خدمت به مردم و شهروندان در جهت حاکمیت اصل انتخاب و انتصاب منابع انسانی شایستهسالار مبتنی بر تخصص توام با تعهد؛ 3) بسترسازی برای شکلگیری اخلاقیات در استفاده از استراتژی تامین منابع انسانی شایسته؛ 4) حرکت بر روی استقرار و پیادهسازی دولت علوی مبتنی بر آموزههای نهجالبلاغه. واژگان کلیدی: استراتژی، تامین منابع انسانی، دولت اسلامی، نهج البلاغه، تحلیل مضمون تقدیر و تشکر: از سردبیر محترم فصلنامه مطالعات دین، معنویت و مدیریت و سایر مشارکت کنندگان در این مطالعه قدردانی مینمایم. تضاد منافع: هیچ تضاد منافعی در این پژوهش وجود ندارد. | ||
کلیدواژهها | ||
راهبرد؛ تأمین منابع انسانی؛ دولت اسلامی؛ نهجالبلاغه؛ تحلیل مضمون | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 183 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 119 |