تعداد نشریات | 8 |
تعداد شمارهها | 303 |
تعداد مقالات | 2,248 |
تعداد مشاهده مقاله | 5,133,981 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 3,598,585 |
تحلیل بحرانهای مدیریتی در سازمانهای علمی - فرهنگی براساس روش فراترکیب | ||
فصلنامه مطالعات دین، معنویت و مدیریت | ||
دوره 12، شماره 23، فروردین 1404، صفحه 111-133 اصل مقاله (1.24 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30471/rsm.2025.10342.1391 | ||
نویسندگان | ||
ابوطالب خدمتی* 1؛ محمدرضا رحیمی2 | ||
1استادیار، گروه مدیریت، هیئتعلمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ایران. | ||
2استادیار، پژوهشگر همکار جامعه المصطفی العالمیه، قم، ایران. | ||
چکیده | ||
مقدمه و اهداف: سازمانهای علمی - فرهنگی، زمینهساز رهنمون شدن جامعه بهسوی تکامل بوده و در حرکت آسان و مستمر آن بهسوی تعالی اثرگذارند. یک جامعه آنگاه، پویا و متعالی است که سازمانهای علمی - فرهنگی آن وظایف و نقشهای اصلی و بیبدیل خود را در آموزش، تربیت و اجتماعیسازی افراد ایفا کرده باشد و درعینحال، مبانی و ابزارهای لازم و کافی را برای نظارت و کنترل بر جریان امور فرهنگی جامعه معرفی و فراهم نموده باشد. اینکه رفتارهای افراد جامعه هنجارمند و ارزشهای انسانی و اسلامی در آن متبلور است، بهدلیل حضور پویای سازمانهای علمی - فرهنگی است. به همین دلیل مدیریت منطقی، معقول و متناسب سازمانهای علمی - فرهنگی سبب میشود تا این سازمانها در تحقق مأموریت و رسالت خود، که هدایت افراد جامعه در مسیر رشد و بالندگی است، موفق باشند؛ اما بحرانهای مدیریتی سبب میشود که این سازمانها از پیمودن مسیر موفقیت و تحقق رسالت خود باز بمانند و کیان و هویت و بلکه هستی آنها در معرض نابودی قرار بگیرد؛ از این جهت چنانکه مدیریت معقول و عالمانه از سؤالات سازمانهای علمی - فرهنگی است، بحرانهای مدیریتی نیز از سؤالات این سازمانها محسوب میشود. در مورد بحرانهای سازمانهای علمی - فرهنگی، تحقیقات زیادی انجام شده است و از زاویههای مختلفی بحرانهای مورد نظر دستهبندی و تحلیل شدهاند؛ ولی در مورد بحرانهای مدیریتی این سازمانها تحقیقی دیده نشد؛ ازاینرو هدف اصلی تحقیق حاضر این است که ضمن مطالعه ادبیات و تحقیقات موجود، بحرانهای مدیریتی سازمانهای علمی - فرهنگی را معرفی و تحلیل نماید. روش: در این تحقیق از روش فراترکیب و تحلیل محتوا استفاده شده است. پژوهش حاضر با رویکردی توسعهای و براساس دادههای کیفی انجام شده است که بهصورت کتابخانهای و ازطریق مطالعات ثانویه و اسنادی گردآوری شدهاند. این پژوهش با هدف ارتقای کیفیت نتایج به استفاده از تحلیل اسنادی روی آورده است و از فراترکیب بهعنوان روشی جامع برای استخراج یافتهها بهره گرفته است. جامعه مورد مطالعه تمامی آثاری است که از سالهای 1380-1402 در سامانهها و نشریات، پایاننامهها و کتب علمی مورد تحقیق قرار گرفته است. در جستجوی انجامشده براساس کلید واژگان مانند بحرانهای سازمانهای علمی - فرهنگی، چالشهای آموزشعالی، بحرانهای حوزههای علمیه، مسائل آموزشعالی، مسائل و مشکلات دانشگاه، بحرانهای دانشگاه، بحران سازمانهای علمی - فرهنگی، 300 تحقیق مرتبط با این موضوع براساس عنوان، چکیده، و محتوا شناسایی شد که براساس فرایند روش فراترکیب، درنهایت به 12 تحقیق مرتبط انجامید. نتایج: آنچه بعد از جمعآوری و تحلیل دادههای تحقیق بهدست آمد، نشان از بحرانهای متعدد در سازمانهای علمی - فرهنگی بود؛ ولی مسئله تحقیق حاضر این بود که سازمانهای علمی - فرهنگی با چه بحرانهای مدیریتی مواجهاند؛ بهدیگرسخن، اینکه سازمانهای علمی فرهنگی، نتوانستند انتظارات جامعه را برآورده و بهدرستی نقش خود را در جامعه ایفا نمایند، از یک مسئلهای ریشهایتر حکایت میکند و آن این است که این سازمانها با بحرانهای مدیریتی درگیر هستند و اگر مدیریت این مجموعهها به خوبی کار میکردند، بحرانهای دیگر هم شکل نمیگرفتند؛ زیرا مدیریت، بسان قلب و مغز یک سازمان است؛ از اینرو اگر درست کار کند، بقیه هم درست عمل میکنند؛ اما اگر درست عمل نکنند و با بحران مواجه باشند، بقیه هم با بحران مواجه میشوند. به همین دلیل، تحلیل دادهها به شکلی انجام شد که بحرانهای مدیریتی این سازمانها شناسایی شود تا از این طریق به مدیریت سالم این سازمانها نقبی زده شود. براساس تحقیق و تحلیل محتوای انجامشده روی 12 تحقیق مرتبط، 110 کد، 30 مفهوم و 13 مقوله بهدست آمد. این 13 مقوله، همان 13 بحران مدیریتی هستند که سازمانهای علمی - فرهنگی با آنها مواجه بوده یا ممکن است مواجه شوند. این 13 بحران عبارتاند از: 1. بحران برنامهریزی استراتژیک؛ 2. بحران سیاستگذاری؛ 3. بحران هدفگذاری و اولویتبندی؛ 4. بحران کارآمدی سنجش و پذیرش؛ 5. بحران ارزیابی و نظارت در نظام آموزشعالی؛ 6. بحران ارتباط مناسب میان دانشگاه با جامعه (صنعت، خدمات، خانواده، کشاورزی)؛ 7. بحران مدیریت منابع و سرمایه انسانی؛ 8. بحران اخلاقی و فرهنگی؛ 9. بحران ارتباطات بینالمللی؛ 10. بحران مالکیت و مدیریت؛ 11. بحران مالی و بودجه؛ 12. بحران ساختاری. بحث و نتیجهگیری: با توجه به آنچه در مورد نتایج تحقیق ارائه شد، چند نکته قابل تحلیل است: دستهبندی و ارتباط بحرانها با یکدیگر، ریشه نظری بحرانها و اثرات کلان بحرانها و راهکارهای مدیریت آنها: الف) دستهبندی بحرانها و ارتباط سیستماتیک آنها: بحرانهای یادشده را میتوان در پنج محور کلی طبقهبندی کرد: 1. حکمرانی ناکارآمد که ناشی از دو امر زیر است: - بحران برنامهریزی استراتژیک، سیاستگذاری، و رهبری استراتژیک: ناتوانی در تدوین استراتژیهای بلندمدت مبتنیبر تحلیل SWOT و فقدان رهبری تحولآفرین، به واکنشی بودن سازمانها منجر شده است. این مسئله با بحران مالکیت (وابستگی به دولت) و ساختارهای بوروکراتیک تشدید میشود. - تعارض خطمشیها: تضاد بین سیاستهای پژوهشی و اقتصادی (مانند اولویت واردات بر تولید دانشبنیان) نشاندهنده ناهماهنگی در سطح کلان نظام حکمرانی است. 2. گسست از جامعه و محیط بینالملل: دانشگاهها بهجای حل مسائل واقعی (صنعت، کشاورزی، خدمات)، در چهارچوبی خودمرجع عمل میکنند. رشتههای تحصیلی و سرفصلها با نیازهای مخاطبان داخلی و بینالمللی همخوانی ندارند. این مسئله با بحران هدفگذاری و پذیرش دانشجو (تستمحوری بهجای شایستگیمحوری) پیوند خورده است. 3. مدیریت ناکارآمد منابع مالی، سرمایه انسانی، و ارزیابی: کمبود بودجه، خصوصیسازی غیراصولی، و استفاده نابهینه از استادان / دانشجویان (عدم تطابق تخصص با مأموریت) نشانگر فقدان نظام مدیریت منابع یکپارچه است. ارزیابیهای نمادین و فاقد کیفیت نیز بهبود را ناممکن میکند. 4. چالشهای اخلاقی -فرهنگی: کالایی شدن علم، فردگرایی، و بوروکراسی حاکم، ارزشهای بنیادین آموزشی را تضعیف کرده و سودگرایی جانشین فضیلتگرایی شده است. این بحران با جهتگیری اقتصادی دانشگاهها (بنگاهسازی) تشدید میشود. 5. مشکلات ساختاری: ساختارهای متصلب و بوروکراتیک یا به عبارتی بوروکراسی عمیق، مانع انعطافپذیری و نوآوری میشود. این مسئله در بحرانهای سیاستگذاری و مالکیت (وابستگی به دولت) ریشه دارد. ب) ریشهیابی نظری بحرانها: بهلحاظ نظری بحرانهای کنونی ریشه در نظریات زیر دارد که: 1. نظریه نهادی: سازمانهای علمی - فرهنگی تحتتأثیر فشارهای نهادی (دولتی، اقتصادی، و ایدئولوژیک) بهجای پاسخ به نیازهای واقعی، به «مشروعیتنمایی» میپردازند. مثال: گسترش رشتههای غیرکاربردی برای جذب دانشجو. 2. چهارچوب حکمرانی چندسطحی: تعارض بین خطمشیهای ملی (مثل سیاستهای اقتصادی) و مأموریتهای سازمانی (تولید علم) نشاندهنده شکاف در هماهنگی سطوح مختلف حکمرانی است. 3. نظریه وابستگی منابع: وابستگی مالی به دولت و عدم تنوعبخشی به درآمدها، استقلال دانشگاهها را محدود و آنها را به ابزار اجرای سیاستهای کوتاهمدت تبدیل میکند. ج) اثرات کلان بحرانها: بحرانهای یادشده در آموزشعالی، اثرات منفی بر جامعه هم دارد که عبارتاند از: 1. تضعیف نقش دانشگاه در توسعه پایدار: تمرکز بر تولید مقالات علمی بدون حل مسائل جامعه، کاهش اعتماد عمومی به نهاد علم را در پی دارد. 2. مهاجرت نخبگان و فرار مغزها: ناکارآمدی سیستم آموزشی و فقدان چشمانداز شغلی، مهاجرت دانشجویان و استادان را تشدید میکند. 3. کاهش رقابتپذیری بینالمللی: برنامههای غیرمنعطف و عدم تطابق با استانداردهای جهانی، جایگاه ایران در رتبهبندیهای علمی را تنزل میدهد. براساس آنچه بیان شد، برای رفع بحرانهای ارائهشده، میتوان از این راهکارها بهرهگرفت: اصلاح حکمرانی آموزشی، ارتباط مؤثر با جامعه و جهان، تحول در مدیریت منابع، بازتعریف ارزشهای اخلاقی و اصلاح ساختار نظام آموزشی. | ||
کلیدواژهها | ||
سازمانهای علمی- فرهنگی؛ بحران؛ مدیریت بحران؛ بحرانهای مدیریتی؛ روش فراترکیب | ||
مراجع | ||
خواجه عمری. (1396). وبگاه وزارت علوم افغانستان.
https://mohe.gov.af
https://www.irna.ir/news
https://farabi.majles
وردینژاد، فریدون و شهلا بهرامی رشتیانی. (1389). مدیریت بحران و رسانهها. تهران: سمت.
References
https://civilica.com/doc/187983
https://doi.org/10.1111/nin.12273
https://doi.org/10.1111/j.1365-2648.2006.03961.x
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 156 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 12 |