| تعداد نشریات | 8 |
| تعداد شمارهها | 315 |
| تعداد مقالات | 2,343 |
| تعداد مشاهده مقاله | 5,916,670 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 4,131,934 |
تحلیل چگونگی ورود ارزشهای اسلامی در سیاستگذاری اقتصادی علم و دانش | ||
| جستارهای اقتصادی با رویکرد اسلامی | ||
| دوره 22، شماره 48، دی 1404، صفحه 177-213 اصل مقاله (693.84 K) | ||
| نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.30471/jee.2025.11173.2530 | ||
| نویسندگان | ||
| محمدحسین کرمی اسفه1؛ مسعود داودیپور* 2 | ||
| 1استادیار گروه اقتصاد اسلامی، دانشکده علوم اجتماعی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ایران | ||
| 2دانشجوی دکتری علوم اقتصادی–اقتصاد اسلامی، دانشکده علوم اجتماعی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ایران | ||
| چکیده | ||
| چکیده گسترده مقدمه و اهداف: در دهههای اخیر، بررسی تأثیر ارزشها بر سیاستگذاری اقتصادی علم و دانش از حاشیه نظری به یکی از محورهای اصلی مطالعات اقتصاد علم و فناوری تبدیل شده است. برخلاف دیدگاههای متعارف که سیاستگذاری علمی را فرایندی تکنوکراتیک و خنثی از ارزشها میپندارند، شواهد نظری و تجربی نشان میدهد که تصمیمات سیاستی در این حوزه نیز از پیشفرضها و باورهای اخلاقی و فرهنگی تأثیر میپذیرند. در این میان، آموزههای اسلامی با ارائه چهارچوبی متمایز از انسان، علم و توسعه، ظرفیت شکلدهی به سیاستهای اقتصادی علم را از منظر عدالت، خیر عمومی و مسئولیت اجتماعی فراهم میکند. پژوهش حاضر با هدف تبیین سازوکارهای ورود ارزشهای اسلامی به سیاستگذاری اقتصادی علم و دانش انجام شده است. این مطالعه بر آن است تا نشان دهد که چگونه اصول ارزشی اسلام میتواند بر عناصر نظری، ساختاری و نهادی سیاستهای علم تأثیر بگذارد و الگویی اخلاقمحور و عدالتگرا را جایگزین نگرش فایدهگرایانه اقتصاد متعارف نماید. مسئله اصلی تحقیق این است که ارزشهای اسلامی در کدام سطوح (مفهومی، تحلیلی و نهادی) در فرایند سیاستگذاری اقتصادی علم اثرگذارند و چه دلالتهایی برای طراحی نظامهای مالی و سیاستی علم دارند. روش: روش تحقیق در این پژوهش از نوع تحلیلی-مفهومی است و مبتنی بر مقایسه تطبیقی میان گزارههای اثباتی و هنجاری در اقتصاد متعارف و اسلامی پیش رفته است. ابتدا ساختار روششناسی پژوهش اثباتی و هنجاری در اقتصاد متعارف با استناد به آرای فیلسوفان علم و اقتصاددانان معاصر (از جمله پوپر، بلاگ و فریدمن) تبیین شده است. سپس اصول اخلاق سیاستگذاری اقتصادی در اقتصاد متعارف شامل فایدهگرایی، کالاییسازی و کارایی، بهعنوان سه محور اصلی تحلیل انتخاب شد. در ادامه، این سه ایده در چهارچوب اخلاق سیاستگذاری اسلامی مورد نقد و بازخوانی قرار گرفتند تا مسیرهای ورود ارزشهای اسلامی به فرایند سیاستگذاری اقتصادی علم آشکار شود. تحلیل دادهها بر مبنای روش قیاسی-تحلیلی و از طریق استخراج مفاهیم کلیدی از متون نظری و منابع اسلامی صورت گرفت. از مقایسه تطبیقی میان اقتصاد اثباتی و هنجاری، سه سطح ورود ارزشهای اسلامی به سیاستگذاری اقتصادی علم شناسایی شد: ۱. سطح نظری (بازتعریف مفاهیم انسان و علم)؛ ۲. سطح تحلیلی (بازنگری در اصول کارایی و فایدهگرایی)، و ۳. سطح نهادی (طراحی الگوهای ترکیبی تأمین مالی علم). پژوهش تلاش دارد چهارچوبی مفهومی برای بازاندیشی سیاستگذاری اقتصادی علم بر مبنای ارزشهای اسلامی ارائه کند، نه صرفاً مدلی تجربی یا کمّی. نتایج: یافتههای پژوهش نشان میدهد ارزشهای اسلامی میتوانند در هر سه محور فایدهگرایی، کالاییسازی و کارایی، بدیلهای نظری و عملی ارائه دهند. در محور فایدهگرایی، اقتصاد متعارف با محور قرار دادن سود فردی و مطلوبیت شخصی، عدالت اجتماعی را به حاشیه میراند. در مقابل، در نگرش اسلامی، علم و دانش بهعنوان خیر عمومی و وظیفهای الهی تلقی میشود و هدف از سیاستگذاری، نه صرفاً افزایش بازده اقتصادی، بلکه تحقق عدالت و خدمت به جامعه است. بنابراین، در سیاستهای علمی اسلامی، اولویت با رفع نیازهای ضروری جامعه و حمایت از پژوهشهای عامالمنفعه است؛ حتی اگر بازده مالی کوتاهمدت نداشته باشند. در محور کالاییسازی، اقتصاد متعارف بر ارزشگذاری مواهب براساس سازوکار بازار و اصل کمیابی تکیه دارد. این منطق موجب تبدیل علم و دانش به کالاهایی بازاری میشود که دسترسی به آنها تابع قدرت خرید است. در مقابل، رویکرد اسلامی علم را کالای قابلمبادله نمیداند؛ بلکه آن را خیر عمومی و سرمایه اجتماعی تلقی میکند. ازاینرو، تأمین مالی علم در این چهارچوب، باید بر پایه حمایت دولت، مشارکت نهادهای وقفی و مردمی، و ملاحظات اخلاقی استوار باشد. کالاییسازی بیمهار موجب تضعیف استقلال علمی، حذف علوم غیرسودآور و گسترش نابرابری دانشی میشود؛ درحالیکه الگوی اسلامی با تأکید بر عدالت دانشی و دسترسی برابر، بر بازتولید علم بهمثابه وظیفه اجتماعی تأکید دارد. در محور کارایی، معیار پارتویی در اقتصاد متعارف بر بیشینهسازی رفاه فردی بدون مداخله در توزیع منابع تأکید دارد؛ اما از منظر اسلامی، کارایی باید با عدالت و مسئولیت اجتماعی تلفیق شود. براساساین، سیاستگذاری اقتصادی علم در چهارچوب اسلامی بهدنبال تخصیص منابع پژوهشی براساس اثرگذاری اجتماعی و اخلاقی آنهاست، نه صرفاً بازده اقتصادی. این امر سبب میشود عدالت در دسترسی به دانش و حمایت از علوم پایه و انسانی در کنار علوم فنی حفظ شود. بحث و نتیجهگیری: پژوهش حاضر نشان میدهد رویکرد اسلامی به سیاستگذاری اقتصادی علم، با عبور از چهارچوب بازارمحور اقتصاد متعارف، سه ویژگی اصلی دارد: عدالتمحوری، ترکیب منابع مالی و حفظ استقلال علمی. براساساین، نظام مطلوب تأمین مالی علم، نظامی ترکیبی است که از سه منبع اصلی تغذیه میکند: دولت: برای تضمین عدالت توزیعی و حمایت از علوم پایه و انسانی؛ نهادهای مردمی و وقفی: برای پایداری مالی و حفظ انگیزههای اخلاقی؛ بازار محدود و کنترلشده: برای توسعه علوم کاربردی با رعایت قیود شرعی و اخلاقی. این الگو به توازن میان کارایی، عدالت و پایداری کمک میکند و مانع از وابستگی دانش به سرمایهسالاری و قدرت سیاسی میشود. در این رویکرد، ارزش علم نه بر پایه قیمت بازار، بلکه بر مبنای میزان اثرگذاری اجتماعی، استقلال معرفتی و جهتگیری اخلاقی آن سنجیده میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد که ورود ارزشهای اسلامی به سیاستگذاری اقتصادی علم، تنها در سطح نظری محدود نیست، بلکه میتواند در طراحی نهادها، معیارهای بودجهریزی، و نظامهای حمایتی نیز عینیت یابد. بدینترتیب، سیاستگذاری اقتصادی علم بر مبنای آموزههای اسلامی میتواند به تحقق عدالت دانشی، افزایش استقلال علمی، ارتقای اخلاق پژوهش و گسترش خیر عمومی منجر شود. تقدیر و تشکر: نویسندگان از حمایت علمی و معنوی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و همکاری استادان محترم گروه اقتصاد اسلامی در مراحل انجام این پژوهش صمیمانه قدردانی مینمایند. تعارض منافع: نویسندگان اعلام میکنند که هیچگونه تعارض منافع مالی یا سازمانی در انجام و انتشار این پژوهش وجود ندارد. | ||
| کلیدواژهها | ||
| اقتصاد علم؛ اقتصاد دانش؛ اقتصاد اسلامی؛ سیاستگذاری اقتصادی؛ ارزشهای اسلامی | ||
| مراجع | ||
|
منابع
بلاگ، مارک (1380). روششناسی علم اقتصاد؛ اقتصاددانان چگونه تبیین میکنند، ترجمه غلامرضا آزاد. تهران: نشر نی.
توکلی، محمدجواد، و رفیعی پیشوری، ایمان (1399). نگاهی نظاممند به ورود ارزشهای اسلامی در نظریات اقتصادی. اقتصاد اسلامی، 80(20)، 5-24.
توکلی، محمدجواد (1400). چگونگی ورود ارزشها در نظریههای اقتصاد اسلامی. معرفت اقتصاد اسلامی، 24(12)، 111-136.
حسینی، سیدرضا (1394). الگوهای تأمین اجتماعی از دیدگاه اسلام و غرب. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
داودیپور، مسعود (۱۴۰۴). مؤلفهشناسی الگوی مطلوب تأمین مالی حوزه علمیه براساس فقه و اقتصاد اسلامی (رساله سطح چهار حوزوی). قم: حوزه علمیه قم.
رضایی، محمدجواد، و موحدی بکنظر، مهدی (1400). اصلاح سوءبرداشتها نسبت به روششناسی علم اقتصاد و «اقتصاد اسلامی. معرفت اقتصاد اسلامی، 25(13)، 85-102.
رضائی، محمدجواد، و موحدی بکنظر، مهدی (1399). روایتی عدالت بنیان از اقتصاد «اثباتی»؛ تقریری از کارکرد علم اقتصاد و نسبت آن با علم اقتصاد اسلامی. مطالعات اقتصاد اسلامی، 13(1). https://doi.org/10.30497/ies.2020.75469
سرآبادانی، علی، و حبیبی، سیدحبیبالله. (۱۳۹۵). ارتقای کیفیت سیاستگذاری در علم و فناوری با رویکرد اسلامی–ایرانی: یک مطالعه کیفی. فصلنامه سیاستگذاری علم و فناوری. https://journal.saim.ir/article_20714.html
کلینی، محمد بن یعقوب، غفاری، علیاکبر، و آخوندی، محمد (1363). الکافی (۸ ج.). تهران: دارالکتب الاسلامیة.
قاضی نوری، سیدسروش، و ردائی، نیلوفر. (1398). چارچوب تدوین برنامه های سیاستی علم, فناوری و نوآوری. سیاست علم و فناوری، 11(2)، 527-542. https://dor.isc.ac/dor/20.1001.1.20080840.1398.12.2.35.0
مقصودی، حمیدرضا، و ابراهیمینژاد، علیاکبر (1399). ارزیابی تحلیلی فرایند تبدیل علم به کومادیتی و تحلیل رویکرد متعارف اقتصاد علم از منظر اسلامی. جستارهای اقتصادی، 33(17)، 199-217. https://doi.org/10.30471/iee.2020.6040.1851
مکلاپ، فریتز (1381). اقتصاد اثباتی و دستوری. (یدالله دادگر، مترجم)، نامه مفید، 31(8)، 151-184.
موسوی، آرش و الستی، کیوان. (۱۳۹۸). چارچوبی برای تحلیل نظاممند اخلاق سیاستگذاری علم و فناوری. سیاست علم و فناوری، ۱۲(۲)، ۲۹–۴۱. https://dor.isc.ac/dor/20.1001.1.20080840.1398.12.2.3.8
هادوینیا، علیاصغر، جهانیان، ناصر و زرقا، محمدانس (1382). روششناسی اقتصاد اسلامی. اقتصاد اسلامی، 3(10)، 116-128.
References Backhouse, R. E. (1998). If mathematics is informal, then perhaps we should accept that economics must be informal too. The Economic Journal, 108(451), 1848–1858. https://doi.org/10.1111/1468-0297.00380 Bakar, O. (1999). The objectives of Islamic science: Toward formulating criteria for Islamic science education. In S. S. Al-Attas (Ed.), Toward Islamization of disciplines (pp. 107–124). International Institute of Islamic Thought. Bergmann, A. (2009). Public sector financial management. Harlow, England; New York: Prentice Hall Financial Times. Blaug, M. (1992). The methodology of economics: Or how economists explain. Cambridge University Press. Blaug, M. (2001). Methodology of economics: How economists explain (G. Azad, Trans.). Tehran: Ney Publishing. [In Persian] Caldwell, B. (1982). Beyond positivism: Economic methodology in the twentieth century. Routledge. Choudhury, M. A. (2003/2004). The Islamic world system: A study in polity market interaction. Routledge / Palgrave Macmillan. David, P. A. (2003). The economic logic of “open science” and the balance between private property rights and the public domain in scientific data. In National Research Council (US) Committee on Intellectual Property Rights and the Emerging Information Infrastructure, The role of scientific and technical data and information in the public domain (pp. 19–34). Washington, DC: National Academies Press. https://doi.org/10.17226/10785 Davūdī-Pūr, M. (2025). Moʿallefeh-shenāsī-ye olgū-ye maṭlūb-e taʾmīn mālī-ye ḥowzeh ʿelmīye bar asās-e feqh va eqteṣād-e eslāmī [Component analysis of the optimal financial model for Hawzah based on Islamic jurisprudence and economics] (Level 4 Hawzah dissertation). Qom: Hawzah Qom. [In Persian] Diamond, P. A., Jr. (2008). Behavioral economics and its applications. Princeton University Press. Feldman, D. (1988). The role of science in economic growth: Theory, history, and evidence. Oxford University Press. Friedman, M. (1953). The methodology of positive economics. In Essays in positive economics. University of Chicago Press. Gaburro, G., & O’Boyle, E. J. (2003). Norms for evaluating economic globalization. International Journal of Social Economics, 30(1/2), 95–118. https://doi.org/10.1108/03068290310453628 Ghazinūri, S., & Radāʾī, N. (2019). The framework for STI policy programs. Journal of Science and Technology Policy, 12(2), 527–542. https://dor.isc.ac/dor/20.1001.1.20080840.1398.12.2.35.0 [In Persian] Hadavīnejād, A.-A., Jahāniyān, N., & Zarqā, M.-A. (2003). Methodology of Islamic economics. Islamic Economics, 3(10), 116–128. https://eghtesad.iict.ac.ir/article_16500.html [In Persian] Hausman, D. M. (1992). The inexact and separate science of economics. Cambridge University Press. Hayter, C. S. (2015). Social responsibility and the knowledge production function of higher education: A review of the literature. In Routledge handbook of the economics of knowledge. Routledge. Hess, C., & Ostrom, E. (2006). Understanding knowledge as a commons: From theory to practice. MIT Press. Ḥosaynī, S.-R. (2015). Models of social security from the perspective of Islam and the West. Qom: Research Institute for Hawzah and University. [In Persian] Jackson, K. (2016). Cosmopolitan jurisprudence for economic governance. Society and Business Review, 11(3), 276–296. https://doi.org/10.1108/SBR-08-2015-0041 Kulayni, M. b. Y., Ghaffārī, A.-A., & Ākhūndī, M. (1984). Al-Kāfī (8 vols.) . Tehran: Dar al-Kutub al-Islamiyyah. [In Persian] Majozi, P. J., Kula, T. J., & Sibiya, T. E. (2025). Academic freedom, institutional autonomy, and public accountability in the context of the democratisation and transformation of education. South African Journal of Higher Education, 39(4). https://doi.org/10.20853/39-4-7533 Maqṣūdī, Ḥ.-R., & Ebrāhīmī-Nejād, A.-A. (2020). Analytical assessment of the process of turning science into a commodity and analysis of the conventional approach of the science of economics from an Islamic perspective. Journal of Economic Essays; An Islamic Approach, 33(17), 199–217. https://doi.org/10.30471/iee.2020.6040.1851 [In Persian] Mirowski, P., & Sent, E.-M. (2007). The commercialization of science and the response of STS. In E. J. Hackett, O. Amsterdamska, M. Lynch, & J. Wajcman (Eds.), The handbook of science and technology studies (3rd ed., pp. 635–689). Cambridge, MA: MIT Press Mūsavī, A., & Ālastī, K. (2019). A framework for systematic analysis of ethical issues in S&T policy. Science and Technology Policy, 12(2), 29–41. https://dor.isc.ac/dor/20.1001.1.20080840.1398.12.2.3.8 [In Persian] Nelson, R. R. (2004). The market economy, and the scientific commons. Research Policy, 33(3), 455–471. https://doi.org/10.1016/j.respol.2003.09.008 Popper, K. R. (1959). The logic of scientific discovery. Routledge. Reżāī, M.-J., & Moḥeddī Beknazar, M. (2020). A justice-based narrative of positive economics: An account of the function of economics and its relation to Islamic economics. Islamic Economic Studies, 13(1). https://doi.org/10.30497/ies.2020.75469 [In Persian] Reżāī, M.-J., & Moeddī Beknazar, M. (2021). Correcting misconceptions regarding the methodology of economics and Islamic economics [In Persian]. Ma‘rifat-i Iqtisād-i Islami, 25(13), 85–102. https://marefateeqtesadi.nashriyat.ir/node/424Robert, C., & Zeckhauser, R. (2011). The methodology of normative policy analysis. Journal of Policy Analysis and Management, 30(3), 613–643. https://doi.org/10.1002/pam.20578 Sarābādānī, A., & Ḥabībollāhī, S.-Ḥ. (2016). Improving the quality of policymaking in science and technology with an Iranian-Islamic approach: A qualitative study. Science and Technology Policy. Retrieved from https://journal.saim.ir/article_20714.htmlTavakkolī, M.-J. (2021). How values enter Islamic economic theories [In Persian]. Ma‘rifat-i Iqtisād-i Islami, 24(12), 111–136. https://marefateeqtesadi.nashriyat.ir/node/396 [In Persian] Sen, A. (1976). Real national income. The Review of Economic Studies, 43(1), 19–39. https://doi.org/10.2307/2296597 Tavakkolī, M.-J., & Rafīʿī-Pīshūrī, I. (2020). A systematic view of the entry of Islamic values into economic theories. Islamic Economics, 80(20), 5–24. https://eghtesad.iict.ac.ir/article_243085.html [In Persian] Varoufakis, Y. (1998). Foundations of economics: A beginner’s companion. London; New York: Routledge. Ventura, A., Cafiero, C., & Montibeller, M. (2016). Pareto efficiency, the Coase theorem, and externalities: A critical view. Journal of Economic Issues, 50(3), 773–790. https://doi.org/10.1080/00213624.2016.1213595 | ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 84 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 36 |
||