| تعداد نشریات | 8 |
| تعداد شمارهها | 316 |
| تعداد مقالات | 2,351 |
| تعداد مشاهده مقاله | 5,984,222 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 4,180,125 |
نقد و تحلیل دیدگاه آمارتیاسن و آدام اسمیت در خصوص فلسفه اخلاق و امور سیاسی با تأکید بر نظریه احساسات اخلاقی | ||
| روش شناسی علوم انسانی | ||
| دوره 31، شماره 124، مهر 1404، صفحه 33-74 اصل مقاله (712.6 K) | ||
| نوع مقاله: علمی - پژوهشی | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.30471/mssh.2025.10948.2639 | ||
| نویسندگان | ||
| محمود متوسلی* 1؛ محبوبه وهابی2 | ||
| 1استاد، دانشکده اقتصاد، دانشگاه تهران، تهران، ایران | ||
| 2استادیار، دانشکده کارآفرینی، دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران | ||
| چکیده | ||
| چکیده گسترده مقدمه و اهداف: آدام اسمیت، بنیانگذار مکتب کلاسیک ارتدکس، دو اثر ماندگار با عناوین ثروت ملل (۱۷۷۶) و نظریه احساسات اخلاقی دارد. باوجود اهمیت هر دو، تمرکز غالب اقتصاددانان و نظام آموزشی اقتصاد بر ثروت ملل بوده و اثر دوم، که بنیانهای اخلاقی، فلسفی، روانشناختی و حقوقی رفتار انسانی را بررسی میکند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این غفلت موجب شده است که مفاهیمی چون همدلی، نوعدوستی، بیطرفی و عدالت، که میتوانند شالوده تصمیمگیری و کنش انسانی باشند، در آموزش و عمل اقتصادی جایگاهی نیابند. مقدمه آمارتیاسن بر نسخه کلاسیک نظریه احساسات اخلاقی، بر جایگاه احساسات اخلاقی در اندیشه اقتصادی، اخلاقی و سیاسی اسمیت متمرکز است و چهار محور کلیدی را مطرح میکند: عقلانیت، تکثر انگیزههای بشری، پیوند اخلاق و اقتصاد، و نقش نهادها و بازار آزاد. آمارتیاسن با دفاع از همراستایی دو اثر اسمیت، برداشتهای متعارض را ناشی از کمتوجهی به بنیانهای اخلاقی او میداند. به باور ما، اگر ثروت ملل بر پایه چهارچوب اخلاقی این اثر نوشته میشد، بسیاری از نواقص و انتقادها بهعنوان نخستین سنگبنای اقتصاد مرسوم مطرح نمیشد. این پژوهش با هدف تحلیل انتقادی دیدگاههای آمارتیاسن و اسمیت، و آشکارسازی خطای متدولوژیک مشترک مکاتب اقتصادی دو قرن اخیر -ناشی از فرضیات نادرست درباره ماهیت انسان- انجام شده است. تمرکز ویژه بر مفاهیمی چون فضیلت، عدالت، همدلی و بیطرفی بهعنوان ارکان فلسفه اخلاقی اسمیت، چهارچوب نظری این مطالعه را شکل میدهد و زمینهای برای بازاندیشی در پیوند اخلاق و اقتصاد فراهم میآورد. این بازاندیشی نهتنها برای اصلاح آموزش اقتصاد ضروری است، بلکه میتواند مسیر سیاستگذاری اقتصادی را نیز به سمت عدالت، پایداری و استقلال واقعی تغییر دهد. افزونبراین، بازخوانی این مفاهیم میتواند به ایجاد الگویی بومی و متناسب با ارزشهای فرهنگی و اجتماعی کشورها کمک کند. پژوهش حاضر از روش تحلیل اسنادی و مقایسه تطبیقی بهره میگیرد. ابتدا دو اثر اصلی اسمیت (ثروت ملل و نظریه احساسات اخلاقی) بهصورت مستقیم و با رجوع به متن اصلی و ترجمه معتبر بررسی شد. این بررسی شامل تحلیل ساختاری، شناسایی مفاهیم کلیدی، و مقایسه نحوه بهکارگیری آنها در/ دو اثر بود. سپس مقدمه آمارتیاسن بهعنوان منبع کلیدی تحلیل و چهار محور او استخراج و با محتوای آثار اسمیت تطبیق داده شد. افزونبراین، خطای متدولوژیک مشترک مکاتب اقتصادی - از کلاسیک و نئوکلاسیک تا اتریشی، تاریخی آلمان، نهادی و مارکسیستی- شناسایی و نقد شد. این خطا عمدتاً ناشی از برداشت نادرست از سرشت و اراده انسانی و غفلت از ظرفیتهای اخلاقی اوست. برای این منظور، منابع تکمیلی شامل آثار کامونز، وبلن، میچل، نورث، و متون فلسفی و دینی مرتبط مورد استفاده قرار گرفت. تحلیلها در چهارچوب منظومه پنجوجهی (فلسفی، روانشناسی، متدولوژیک، حقوقی و اخلاقی) انجام شد تا پیوند میان نظریه اقتصادی و بنیانهای اخلاقی بهصورت نظاممند آشکار شود. این رویکرد امکان داد تا افزون بر نقد دیدگاه آمارتیاسن، جایگاه واقعی اخلاق در اندیشه اقتصادی اسمیت بازسازی شود. همچنین، از روش تحلیل تطبیقی برای بررسی نمونههای تاریخی و معاصر استفاده شد تا کاربست عملی این مفاهیم در سیاستگذاری اقتصادی روشن شود. در این مسیر، نمونههایی از کشورهایی که با اتکا به اصول اخلاقی و نهادهای کارآمد به رشد پایدار رسیدهاند، مورد مطالعه قرار گرفت. این نمونهها نشان دادند که پیوند اصول اخلاق و اقتصاد نهتنها ممکن، بلکه در عمل نیز اثربخش است. یافتهها نشان میدهد برخلاف برداشت رایج، دو اثر اسمیت نهتنها متعارض نیستند، بلکه ثروت ملل در کلیت خود با بنیانهای اخلاقی نظریه احساسات اخلاقی همراستاست. اسمیت بر ضرورت عدالت و حاکمیت قانون حتی در غیاب فضایل نیکوکارانه تأکید دارد و بیطرفی را شاخص هویت انسانی میداند. مقایسه محورهای آمارتیاسن با آثار اسمیت نشان میدهد غفلت از تکثر انگیزههای انسانی و محدود کردن عقلانیت به سودمحوری، موجب انحراف در آموزش و سیاستگذاری اقتصادی شده است. همچنین، شواهد تاریخی و معاصر، از جمله تجربه کشورهای شرق آسیا، نشان میدهد که اتکا به اصول اخلاقی اسمیت میتواند به استقلال اقتصادی و رفاه پایدار بینجامد. نقد خطای متدولوژیک مکاتب اقتصادی نیز آشکار کرد که فرضیات نادرست درباره ماهیت انسان، به پذیرش الگوهای داروینیستی و مادیگرایانه انجامیده و ظرفیتهای اخلاقی و ارادی انسان را نادیده گرفته است. این یافتهها ضرورت بازنگری در بنیانهای نظری اقتصاد و بازگشت به چهارچوبی اخلاقمحور را برجسته میکند. افزونبراین، تحلیل دادهها نشان میدهد در صورت ادغام اصول اخلاقی در سیاستگذاری، میتوان به کاهش نابرابری، افزایش اعتماد اجتماعی و پایداری اقتصادی دست یافت. این نتایج، شواهدی قوی برای ضرورت بازنگری در آموزش و عمل اقتصادی فراهم میآورد و نشان میدهد که اخلاق میتواند بهعنوان یک مزیت رقابتی پایدار در اقتصاد جهانی عمل کند. تحلیلها نشان میدهد بازگشت به سنخ بنیانهای اخلاقی که اسمیت به عنوان پشتوانههای اقتصاد معرفی میکند، بهویژه فضیلت عدالت، همدلی و بیطرفی، میتواند چهارچوبی برای اصلاح آموزش و عمل اقتصادی فراهم آورد. این امر مستلزم بازنگری در فرضیات بنیادین مکاتب اقتصادی و پذیرش عقلانیتی متعالی است که مقصد آن ارتقای شأن انسانی و تحقق عدالت اجتماعی است. بیتوجهی به این اصول، نهتنها موجب ناکارآمدی سیاستهای اقتصادی شده، بلکه به تضعیف هویت انسانی و وابستگی ساختاری انجامیده است. پیشنهاد میشود برنامههای آموزشی اقتصاد، بهویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی، با محتوای نوع آثار اصلی اسمیت و دیگر اندیشمندانی غنی شود که بیش از مباحث سطحی به پایهها و اصول تحلیلهای اخلاقی پرداختهاند تا زمینه برای بنای اقتصاد بر پایههای درست فراهم شود. همچنین، سیاستگذاران باید از تجربه کشورهایی بهره گیرند که با اتکا به اصول اخلاقی و نهادهای کارآمد به استقلال اقتصادی رسیدهاند تا بتوان براساس این فرایند روششناختی در بنیان اقتصاد، اصول اخلاق الهی را قرار داد و اقتصادی بر این پایه بنا نهاد. در نهایت، این مطالعه تأکید میکند که اصلاح مسیر توسعه اقتصادی بدون پیوند اخلاق و اقتصاد، امکانپذیر نیست و بازاندیشی در این پیوند، ضرورتی علمی و عملی برای آینده اقتصاد است. این بازاندیشی میتواند به ایجاد نظام اقتصادیای بینجامد که نهتنها کارآمد، بلکه عادلانه و انسانی باشد. چنین نظامی قادر خواهد بود در برابر بحرانهای اقتصادی و اجتماعی تابآوری بیشتری نشان دهد و مسیر توسعه پایدار را هموار کند. افزونبراین، بازگشت به اصول اخلاق میتواند اعتماد عمومی به نهادهای اقتصادی را بازسازی و سرمایه اجتماعی را تقویت کند. از استادان و پژوهشگرانی که با نقدها و پیشنهادهای خود به غنای این پژوهش کمک کردند، سپاسگزاری میشود. | ||
| کلیدواژهها | ||
| آدام اسمیت؛ آمارتیاسن؛ احساسات اخلاقی؛ فضیلت؛ عدالت؛ ناظر بیطرف؛ همدردی | ||
| مراجع | ||
|
منابع
توسلی، حسین (1376). مبنای عدالت در نظریه جان رالز. فصلنامه نقد و نظر، 3(2)، 122-149.
کامونز، جان آر (1970). اقتصاد کنش جمعی؛ واقعگرایی اقتصادی مبتنی بر بنیانهای حقوقی، ترجمه متوسلی، محمود. وهابی ابیانه، محبوبه (1401). تهران: انتشارات دانشگاه امام صادقj.
متوسلی، محمود، و رستمیان، علی (1401). بازخوانی روشنگرانه منظومه فکری آدام اسمیت با تأکید بر سویههای مغفول ایدههای نهادگرایانه او. قم: انتشارات دانشگاه مفید.
متوسلی، محمود، و وهابیابیانه، محبوبه (1403). نگاهی هستیشناسانه به فرایند تئوریپردازی در باب نبوغ در قلمرو علم حصولی و حضوری. جستارهای اقتصادی با رویکرد اسلامی، 21(41)، 7-47.(الف)
متوسلی, محمود، و وهابی ابیانه، محبوبه (1403). نگاهی معرفتشناسانه به جامعیت تئوریک نبوغ با استناد به آموزههای الهی، عرفانی و استعلایی. جستارهای اقتصادی با رویکرد اسلامی، 21(43)، 1-24. doi: 10.30471/iee.2024.10289.2429 (ب)
References Allison, H. E. (2004). Kant’s transcendental idealism: An interpretation and defense. Yale University Press. Guyer, P. (2010). Kantian communities. In C. Payne & L. Thorpe (Eds.), Kant and the concept of community. Kant, I. (1993). Critique of practical reason (L. W. Beck, Trans.). Macmillan. (Original work published 1788) Kant, I. (1998). Groundwork for the metaphysics of morals (M. Gregor, Trans.). Cambridge University Press. (Original work published 1785) Korsgaard, C. M. (1996). Creating the kingdom of ends. Cambridge University Press. North, D. C. (2012). Understanding the process of economic change. In Worlds of capitalism (pp. 107–120). Routledge. Raphael, D. D. (2007). The impartial spectator: Adam Smith’s moral philosophy. Oxford University Press. Rawls, J. (1971). A theory of justice. Harvard University Press. Sen, A. (2009). The idea of justice. Harvard University Press. Smith, A. (2010). The theory of moral sentiments. Penguin. (Original work published 1759) | ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 172 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1 |
||