تعداد نشریات | 8 |
تعداد شمارهها | 293 |
تعداد مقالات | 2,201 |
تعداد مشاهده مقاله | 4,789,191 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 3,371,743 |
نگاهی معرفتشناسانه به جامعیت تئوریک نبوغ با استناد به آموزههای الهی، عرفانی و استعلایی | ||
جستارهای اقتصادی با رویکرد اسلامی | ||
دوره 21، شماره 43، مهر 1403، صفحه 1-24 اصل مقاله (1.54 M) | ||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30471/iee.2024.10289.2429 | ||
نویسندگان | ||
محمود متوسلی* 1؛ محبوبه وهابی ابیانه2 | ||
1استاد، دانشکده اقتصاد، دانشگاه تهران، تهران، ایران. | ||
2استادیار، دانشکده کارآفرینی، دانشگاه تهران، تهران، ایران. | ||
چکیده | ||
موضوع محوری در این تحقیق انسان در جامعیت مفهومی آن است و از آنجا که هر تحقیق به دنبال یافتن حقیقت است، گاه این هدف به امور حسی و دنیای محسوسات سپرده میشود و شرح و تبیینی از ظواهر بر پایه روابط علی و به حکم قوانین طبیعی صورت میپذیرد که در اصطلاح Demonstration نامیده میشود. شیوهای که بر پایه سنت تجربهگرایی رواج یافت و در پی کشف قوانین طبیعی حاکم بر پدیدههای مادی، انسان بر وقایع طبیعی تا حد بالایی سلطه یافت و به تحول و دگرگونیهای عظیمی در زندگی علمی، تکنولوژیک و رفاهی بشر انجامید. در این سنت فکری که شیوه استنتاج بنا به ماهیت و جنس موضوع مورد مطالعه، استقراء همراه با جرقههایی از الهام و شهود میباشد، نقطه آغاز شناخت، دریافتهای حسی توسط حواس پنجگانه و سپس مفهومسازی از طریق قوه تخیل و قوه فاهمه است و در گام آخر با پادرمیانی قوه عقل استدلالی[1] است که ادراک یا شناخت[2] در سطح ظواهر به صورت کامل صورت میپذیرد. اما برای پدیدههایی همچون نبوغ که دارای ماهیتی متفاوت و از نوع فراذهنی و فراحسی است و هیچ علمی نه تنها توان آموزش و تعلیم آن را ندارد، بلکه هیچ تلاش و کوششی هرچند سخت و مشقتبار امکان دستیابی به حقیقت آن و یا حتی فراگرفتن آن را ممکن نخواهد ساخت، تنها ارائه جامعیتی منسجم از آن دارای بسندگی است. از آنجا که نبوغ دارای قدرتی ماورایی بوده و به دلیل تشعشع و نورانیت قادر به خلق است، لذا irradiative است. در مسیر خلق، قوه تخیل در بازی آزاد[1] با قوه فاهمه قرار میگیرد وآزاد و فارغ از هر دغدغه و تعلقی به دنیای محسوسات، نوعی انفصال را تجربه مینماید. آزادی از نوع آرمانی و در جامعیتی فراذهنی[2] که همزاد با روح بوده و قادر است تا نبوغ را که متعلق به قلمرو متافیزیکی است در جهان محسوسات به صورت بذرهای متنوع و متکثر و یا اندیشههای ناب جاری سازد. نبوغی که دارای مشخصه اصالت،[3] الگو بودن[4] و طبیعتگونگی[5] است و خصیصه زیباییشناسی محض و قدرت خلق[6] را از مبدایی لایزال و نامیرا و در راستای فلسفه خلق بشر به او هبه مینماید. لذا مساله اصلی ما در این تحقیق ذکر مصادیق و شرح اسطورهها و اندیشههای بیبدیل و شاهکارهای هنری نیست، بلکه دستیابی به مکانیسمی است که خلق وخلاقیت را از تصادفی بودن، شانس و غیر عمدی بودن خارج نموده و بتواند به شناسایی افرادی نظیر کمال الملک، حافظ و مولانا که برخوردار از استعدادهای بالقوه درخشان بودهاند بپردازد و تجلی از بذرهای اصلح وجودی چنین افرادی را به عرصه آورد. زیرا این ادعا همواره صادق است که بذرهای اصلح وجودی برای همگان همچون اثر انگشت منحصر به فرد است و همه افراد از آن برخوردارند، اما تنها تک افرادی موفق به تجلی ظرفیتها و استعدادها و نبوغ خود شدهاند. لذا رمزگشایی از پدیدهای همچون نبوغ تنها در یک جامعیت منسجم از تئوریپردازی ممکن خواهد بود و بسندگی به مصادیق راه به جایی نخواهد برد. آنچنان که کانت نیز تجربه را بدون تئوری کور و تئوری بدون تجربه را یک بازی فکری صرف دانسته است.[1] لذا بایستی جامعیتی را جست که بتواند تمامی مفاهیم و عناصر مرتبط با این پدیده را براساس اصلی مشترک، متقن و جهانشمول و در زنجیرهای پیوسته به یکدیگر مرتبط نماید به گونهای که تمامی اجزاء بتوانند به صورت زنده و با فعلیتی مستقل و خودانگیخته در خدمت کل سیستم قرار گیرند و نه آنکه همچون اجزایی مستقل عمل نمایند. لذا در این مقاله ترسیم چنین جامعیتی مورد انتظار است، جامعیتی که در زبان کانت اسکیما[2] الگو و پیکرهای از اندیشهها و رفتارها به صورت پیشینی[3] است و از مرز نظر[4] و باور[5] گذر نموده و به دانش بدل شده است. نظری که عموماً اعتبار[6] مشخصی ندارد و عقیده و باوری که اعتبار آن تنها برای خود فرد و به صورت سوبژکتیو است. اما دانش، آمیخته نوآورانهای است که از اعتباری جهانشمول برخوردار بوده و قضاوت و داوری را در موضعی دارای وجوب قطعی[7] قرار میدهد و از نوع سینتتیک و پیشینی[8] است. اسکیمای مورد نظر کانت همان چارچوب در نگاه خانم استروم[9] از برندگان جایزه نوبل اقتصادی است که سنگبنای ساخت تئوریها بوده و استوار بر بنیانهای فلسفی است. اما جامعیت مورد نظر متکی بر متدولوژی یا شیوه استنتاجی است که پایه آن بر اصل تحلیل مقایسهای است. تحلیلی که شباهتها و تفاوتها را میان سه آموزه منتخب الهی قرآن، عرفانی فلوطین و استعلایی کانت در نظر دارد و تحلیل آنها نشان میدهد که تمامی این جامعیتها حول اصلی وحدتبخش به سامان رسیدهاند و نبوغ در جامعیت خود بهعنوان نقطه کانونی تمامی این جامعیتهاست. اتکا به فطرت خدا گونه انسانی در آیات قرآنی، وحدت روح میان مخلوقات در آموزه عرفانی فلوطین و آزادی در جامعیت مفهومی فرا ذهنی آن در آموزه استعلایی کانت حاکی از آن است که همگی این اصول بیانکننده حقیقتی واحد با زبانهای مختلف است و آنچه تحت عنوان انرژی خلق و خلاقیت در انسان شناختهشده است همان روحی است که حامل نبوغ بوده و نبوغ نیز برای به جریان افتادن نیازمند آزادی است. | ||
کلیدواژهها | ||
معرفت شناسی؛ آموزه الهی؛ آموزه عرفانی؛ استعلا؛ نبوغ | ||
مراجع | ||
https://books.google.com/books?id=grolLAAACAAJ&printsec=front_cover
https://doi.org/10.1017/S0266267100001383
https://books.google.com/books/about/A_Kant_Dictionary.html?id=1YJVQENykmAC
https://books.google.com/books/about/Institutional_Economics_Vol_I.html?id=1wFHlGU70ZAC
http://books.google.com/books?id=ZUnhlEiAlcMC
https://books.google.com/books/about/Research_Methods_in_the_Social_Sciences.html?id=04nsAAAAMAAJ
https://doi.org/10.5840/ancientphil202040118
https://doi.org/10.1017/CBO9780511804649
http://www.jstor.org/stable/j.ctt1njjwt
https://doi.org/10.1111/j.1541-0072.2010.00401.x
https://books.google.com/books?id=hdopAQAAMAAJ
https://doi.org/10.4324/9781315663111
https://doi.org/10.1007/978-94-007-7140-6_2 | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 196 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 42 |