| تعداد نشریات | 8 | 
| تعداد شمارهها | 310 | 
| تعداد مقالات | 2,309 | 
| تعداد مشاهده مقاله | 5,649,921 | 
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 3,990,103 | 
| مبانی فلسفی خانوادهدرمانگری اسلامی | ||
| اسلام و روانشناسی خانواده | ||
| دوره 1، شماره 1، مهر 1404، صفحه 7-26 اصل مقاله (588.53 K) | ||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.30471/ipf.2024.10435.1008 | ||
| نویسنده | ||
| محمد زارعی توپخانه* | ||
| استادیار گروه خانواده، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ایران | ||
| چکیده | ||
| چکیده گسترده مقدمه و اهداف: خانوادهدرمانگری از نیمۀ قرن بیستم بهعنوان یکی از مهمترین رویکردهای درمانی در روانشناسی مطرح شد و تاکنون مسیر پرفرازونشیبی را طی کرده است. نخستین نظریهها با تمرکز بر تعاملات خانوادگی و نقش ساختار، مرزها و قدرت آغاز شدند و بهتدریج نظریههای متنوعتری براساس پارادایمهای فلسفی متفاوت شکل گرفتند (نیکولز و دیویس، ۲۰۱۶). تمایز اصلی این رویکردها بیش از آنکه در سطح تکنیکها و فنون درمانی باشد، در سطح مبانی نظری و فلسفی آنهاست. برای مثال، خانوادهدرمانگری ساختاری و چندنسلی بر نوعی هستیشناسی اثباتگرایانه مبتنیاند، در حالی که رویکردهای روایتی و پسامدرن، خانواده را برساختی اجتماعی تلقی میکنند (بستان، ۱۳۹۲الف). در جهان اسلام نیز طی دهههای اخیر پژوهشهایی در زمینۀ زوجدرمانی و خانوادهدرمانگری صورت گرفته است؛ از جمله طراحی مداخلات شناختی-رفتاری مبتنی بر متون اسلامی (سالاریفر، ۱۳۹۳) یا بررسی الگوهای تعاملی زوجین با رویکرد مذهبی (زارعی توپخانه، جانبزرگی و بستان ، ۱۳۹۵). با وجود این، اغلب این پژوهشها بر جنبههای کاربردی و تجربی متمرکز بودهاند و کمتر به مبانی فلسفی توجه کردهاند. حال آنکه، معرفی الگوی اسلامی در خانوادهدرمانگری بدون تبیین بنیانهای هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی، ارزششناختی و روششناختی ممکن نیست (اسماعیلی، ۱۳۹۴). از این منظر، پرداختن به مبانی فلسفی، هم برای نقد و مقایسۀ نظریههای موجود ضرورت دارد و هم بستر طراحی مدلی جامع و منسجم از خانوادهدرمانگری اسلامی را فراهم میسازد. هدف پژوهش حاضر استخراج و تبیین این مبانی براساس آموزههای اسلامی و ارائه چارچوبی نظری است که بتواند مبنای طراحی مداخلات علمی و بومی در حوزه خانواده قرار گیرد. روش: این پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد اجتهادی انجام شد. روش اجتهادی نوعی تحلیل محتوای عمیق محسوب میشود که در آن پژوهشگر با تکیه بر متون دینی و منابع معتبر، مفاهیم و گزارههای کلیدی را استخراج و تبیین میکند (علیپور و حسنی، ۱۳۸۹). واحد تحلیل در این تحقیق شامل قرآن کریم، روایات اهلبیت، تفاسیر معتبر و آثار اندیشمندان اسلامی بود. همچنین منابع روانشناسی خانواده و فلسفۀ علم برای مقایسه و غنای دادهها به کار گرفته شدند (برگر، ۱۳۶۱ ). فرایند پژوهش در چند گام پیش رفت: نخست، شناسایی مفاهیم مرتبط با خانواده، انسان، ارزش و معرفت در متون اسلامی؛ دوم، استخراج گزارههای مربوط به پنج حوزۀ فلسفی؛ سوم، دستهبندی آنها در چارچوب هستیشناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی، ارزششناسی و روششناسی؛ و چهارم، تفسیر و بازسازی این گزارهها بهگونهای که قابلیت مقایسه با نظریههای خانوادهدرمانگری موجود را داشته باشد. برای افزایش اعتبار یافتهها از روش مثلثسازی دادهها استفاده شد؛ بدین صورت که مفاهیم استخراجشده با آیات قرآن، روایات و آثار مفسران بزرگی چون طباطبایی (۱۴۱۷ق) و فیلسوفانی چون مطهری (۱۳۹۶) مقایسه شد. همچنین از نظر برخی متخصصان روانشناسی اسلامی برای بازبینی دادهها بهره گرفته شد. دلیل انتخاب این روش آن بود که تحلیل محتوای اجتهادی امکان کشف لایههای پنهان و دلالتهای فلسفی آموزههای اسلامی را فراهم میکند (شجاعی، ۱۳۹۴). این شیوه به پژوهشگر اجازه میدهد تا علاوه بر معنای ظاهری، معانی عمیقتر و کاربردی آموزههای دینی در حوزه خانوادهدرمانگری را نیز استخراج نماید. نتایج: یافتهها نشان داد که مبانی فلسفی خانوادهدرمانگری اسلامی در پنج مبنا قابلتفکیک است: هستیشناسی: در اسلام، خانواده نهادی واقعی و فطری است، نه صرفاً برساختی اجتماعی. خاستگاه آن در نیازهای طبیعی و معنوی انسان قرار دارد و ساختار آن بر پیمان ازدواج، روابط سببی و نسبی و شیری چندوجهی استوار است. واقعیتهای اجتماعی، محبت و استخدام متقابل افراد ناشی از نیازها، نگرشها، آرمانها و اختلافات، سنتهای الهی و قوانین پایدار در روابط چهارگانۀ انسان است و این واقعیتها، وجود خاستگاه فطری خانواده، الگوی کلی خانواده، ارکان و سیستم چندوجهی خانواده است. معرفتشناسی: امکان دستیابی به شناخت حقیقی و مطابق با واقع پذیرفته شده است. منابع معرفت شامل دین، عقل و تجربه هستند که هریک نقش خاصی ایفا میکنند: عقل در اثبات مبانی، نقل در طراحی الگوهای نظری و تجربه در آزمون فرضیهها. انسانشناسی: انسان موجودی دوساحتی (جسم و روح) با اراده آزاد است. محیط اجتماعی و خانوادگی در شکلگیری شخصیت او نقشی کلیدی دارد (حر عاملی، ۱۴۰۹ق). تفاوتهای جنسیتی در کنار کرامت انسانی مشترک پذیرفته میشود (طباطبایی، ۱۴۱۷ق). ماهیت انسان خوشبینانه ارزیابی میشود. ارزششناسی: برخلاف نسبیتگرایی رایج در برخی نظریههای مدرن (گیدنز، ۱۳۷۴)، اسلام ارزشهای مطلق و ذاتی چون عدالت و قبح ظلم را میپذیرد (سبحانی، ۱۴۲۰ق). خانواده نهادی قدسی است که کارکردهای آن ارزش معنوی دارد (مجلسی، ۱۴۰۳ق). دخالت ارزشها در سطح فراتجربی (جمعآوری، فرضیهسازی و مباحث راهبردی و سیاستگذاری) است و دخالت نکردن ارزشها در سطح تجربی. روششناسی: رویکرد اسلامی بر روشهای ترکیبی تکیه دارد؛ در سطح نظری، از روشهای اجتهادی و کیفی و در سطح آزمون فرضیهها از روشهای تجربی و کمّی بهره گرفته میشود (زارعی و دهقانی، 1402 ). این نتایج نشان میدهد خانوادهدرمانگری اسلامی چارچوب فلسفی منسجم و متمایزی دارد. بحث و نتیجهگیری: بررسی حاضر آشکار کرد که خانوادهدرمانگری اسلامی بر مبانی فلسفی ویژهای استوار است که آن را از بسیاری از رویکردهای غربی متمایز میسازد. در بُعد هستیشناسی، خانواده نهادی واقعی، فطری و هدفمند است که با سنتهای الهی پیوند دارد و برخلاف دیدگاههای پسامدرنیستی صرفاً محصول برساخت اجتماعی تلقی نمیشود. در بُعد معرفتشناسی، اسلام امکان دستیابی به شناخت واقعی را میپذیرد و تعامل سه منبع عقل، دین و تجربه بنیان اصلی معرفتشناختی آن را تشکیل میدهد. در بُعد انسانشناسی، انسان موجودی دارای روح و جسم، اختیار و کرامت است که خانواده بستر اصلی شکوفایی استعدادهای او محسوب میشود. در بُعد ارزششناسی، خانواده واجد قداست و ارزشهای ذاتی معرفی میشود و کارکردهای آن فراتر از سودمندی مادی، معنای معنوی و اخروی دارد. در بُعد روششناسی، استفاده از روشهای ترکیبی، اجتهادی و تجربی، این امکان را فراهم میآورد که یافتهها هم بر دادههای دینی و عقلی استوار باشند و هم در عرصۀ تجربی اعتبار یابند. این مجموعه مبانی، زمینۀ ارائه الگوی خانوادهدرمانگری اسلامی را فراهم میسازد که هم ریشه در سنت دینی دارد و هم قابلیت تعامل با دستاوردهای علمی جدید را داراست. با این حال، پژوهش حاضر گامی نخستین در این مسیر است و برای تکمیل آن لازم است پژوهشهای بیشتری با روشهای کیفی و مقایسهای انجام شود (زارعی توپخانه، ۱۳۹۸). چنین پژوهشهایی میتواند به غنای نظریه و کاربرد عملی خانوادهدرمانگری اسلامی کمک کرده و زمینه گفتوگوی سازنده با رویکردهای غربی را نیز فراهم آورد. | ||
| کلیدواژهها | ||
| مبانی فلسفی؛ خانوادهدرمانگری اسلامی؛ هستیشناسی؛ معرفتشناسی؛ انسانشناسی | ||
| مراجع | ||
| * قرآن کریم.
 * نهجالبلاغه.
 عزیزی، مرتضی (1393)، مبانی و اصول خانوادهدرمانی براساس منابع اسلامی، پایاننامۀ کارشناسی ارشد علوم تربیتی و روانشناسی، به راهنمایی محمدرضا احمدی، قم: مؤسسۀ آموزش عالی اخلاق و تربیت.
 اسماعیلی، معصومه (1394)، ملاحظات پارادایمیک در خانوادهدرمانی، تهران: نشر علم.
 ابنفارس، احمد (1404ق)، معجم مقاییس اللغه، قم: مکتب الاعلام الاسلامی.
 بلیکی، نورمن (1391)، پارادایمهای تحقیق در علوم انسانی، ترجمه سید حمیدرضا حسنی، محمدتقی ایمان و سید مسعود ماجدی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
 بستان، حسین (1392 الف)، نظریهسازی دینی در علوم اجتماعی با تطبیق بر جامعهشناسی خانواده، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
 بستان، حسین (1392ب)، گامی به سوی علم دینی 2، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
 پسندیده، عباس (1389)، کانون جوانمردی، تهران: مرکز آموز خانواده و زنان ریاست جمهوری.
 جانبزرگی، مسعود (1395)، «اثر خانوادهدرمانی سیستمی معنوی بر رضایت زناشویی و کنشوری خانواده»، پژوهشنامۀ اسلامی زنان و خانواده، س4، ش1 (پیاپی 6)، ص9-38.
 جدیری، جعفر (1396)، طراحی پروتکل زناشویی درمانگری با رویکرد اسلامی و امکانسنجی آن در بهبود رضایت زناشویی، پایاننامۀ دکتری روانشناسی، قم: مؤسسۀ آموزشی، پژوهشی امام خمینیe.
 حر عاملی، محمد بن حسن (1409ق)، وسائل الشیعه، قم: موسسه آلالبیت.
 زارعی توپخانه، محمد (1392)، «بررسی ساختار توزیع قدرت در خانواده از منظر متون اسلامی در مقایسه با نظریههای روانشناسی و جامعهشناسی»، معرفت روانشناسی، س22، ش186، ص99ـ114.
 زارعی توپخانه، محمد؛ جانبزرگی، مسعود و محمدرضا احمدی (1392)، «بررسی رابطۀ ساختار قدرت در خانواده با کارآمدی آن»، روانشناسی و دین، دورۀ 6، ش3 (پیاپی 23)، ص53ـ70.
 زارعی توپخانه، محمد؛ جانبزرگی، مسعود و حسین بستان (1395)، «اصول و الگوی تعاملی همسران و خانوادهدرمانگری مذهبی»، روانشناسی اسلامی، دورۀ 2، ش3 (پیاپی 3)، ص106ـ137.
 زارعی توپخانه، محمد (1398)، طراحی و تدوین بستۀ زوجدرمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی برای مداخله در روابط خارج از ازدواج، پایاننامۀ دکتری روانشناسی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
 سالاریفر، محمدرضا (1381)، «مرزها در خانواده از دیدگاه اسلام و مکتب ساختنگر»، مجله حوزه و دانشگاه، دورۀ 8، ش31، ص126ـ152.
 سالاریفر، محمدرضا (1393)، طراحی زوجدرمانی شناختی رفتاری مبتنی بر متون اسلامی و مقایسۀ کارآمدی آن با زوجدرمانی شناختی رفتاری توسعهیافته در افزایش رضایت زناشویی زوجها، رسالۀ دکتری روانشناسی، به راهنمایی محمدحسین شریفینیا، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
 سالاریفر، محمدرضا (1395)، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
 سبحانی، جعفر (1420ق)، رساله فی التحسین والتقبیح، قم: مؤسسۀ امام صادقj.
 شجاعی، محمدصادق (1394)، روانشناسی اسلامی (مبانی، تاریخچه و قلمرو)، قم: نشر المصطفی.
 شریفی، احمدحسین (1393)، مبانی اسلامی علوم انسانی، تهران: آفتاب توسعه.
 ضیغمی، رضا؛ باقری نسامی، معصومه؛ حقدوست اسکوئی، سیده فاطمه و  منصوره یادآور نیکروش (1387)، «تحلیل محتوا»، پرستاری ایران، دوره 21، ش53، ص41-52.
 طباطبایی، سید محمدحسین (1417ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: جامعۀ مدرسین.
 علیپور، مهدی و حمیدرضا حسنی (1389)، پارادایم اجتهادی دانش دینی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
 کافی، مجید (1395)، فلسفۀ علم و علم دینی با تأکید بر آیات قرآن، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
 کرسول، جان دبلیو (1394)، طرح پژوهش، ترجمۀ علیرضا کیامنش و مریم دانای طوس، تهران: جهاد دانشگاهی.
 گیدنز، آنتونی (1374)، جامعهشناسی، ترجمۀ منوچهر صبوری کاشانی، تهران: نشر نی.
 محمدی ریشهری، محمد (1387)، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، قم: دارالحدیث.
 مجلسی، محمدباقر (1403ق)، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربیه.
 مصباح یزدی، محمدتقی (1368)، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.
 مطهری، مرتضی (1369)، مجموعه آثار (ج2: جامعه و تاریخ)، تهران: صدرا.
 مطهری، مرتضی (1372)، تعلیم و تربیت از نظر اسلام، قم: صدرا.
 مطهری، مرتضی (1396)، مجموعه آثار (ج6: اصول فلسفه و رئالیسم)، تهران: صدرا.
 واسطی، عبدالحمید (1383)، «نگرش سیستمی به دین»، کتاب نقد، ش33، ص105-138.
 Berger, A. (1982), Media Analysis Techniques, Newberry Park. Glick, I. D., Rait, D. S., Heru, A. M. & Ascher, M. S. (2016), Couples and Family Therapy in Clinical Practice, Oxford, Wiley-Blackwell. Goldenberg, H. & Goldenberg, I. (2012), Family Therapy: An Overview, Belmont, CA: Cengage Learning. Nichols , M. P., Davis, S. D. (2016), Family Therapy: Concepts and Methods, Edition 11, Toronto, Canada: Pearson. Rader, S. (2007), Qualitative Methods of Data Analysis, Zurich: Swiss- Federal Institute of Technology. Wetchler, J. L. & Hecker, L. L. (2015), An Introduction To Marage and Family Therapy, New York: Routledge. | ||
| آمار تعداد مشاهده مقاله: 550 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 50 | ||