تعداد نشریات | 8 |
تعداد شمارهها | 299 |
تعداد مقالات | 2,240 |
تعداد مشاهده مقاله | 5,050,388 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 3,528,623 |
اثربخشی پروتکل مداخلهای مبتنی بر درمان چندبعدی معنوی در کاهش نشانگان خودشیفتگی و بهبود کارکردهای شخصیت اختلال شخصیت خودشیفته: پژوهش موردمنفرد | ||
مطالعات اسلام و روانشناسی | ||
دوره 19، شماره 36، فروردین 1404، صفحه 1-31 اصل مقاله (2.3 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30471/psy.2024.9947.2219 | ||
نویسندگان | ||
صدیقه حسینی سمنانی1؛ مسعود جانبزرگی* 2؛ حسن انصاری3؛ فاطمه شاطریان محمدی4 | ||
1دانشجوی دکتری روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران. | ||
2استاد تمام، دکترای تخصصی روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشکده علوم رفتاری، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ایران. | ||
3استادیار، دکترای تخصصی روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه قم، قم، ایران. | ||
4استادیار، دکترای تخصصی روانشناسی تربیتی، گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران. | ||
چکیده | ||
مقدمه و اهداف: اختلال شخصیت خودشیفته الگوی فراگیر خودبزرگبینی، نیاز به تحسین و عدم همدلی است که در اوایل بزرگسالی ایجاد میشود و در زمینههای مختلف وجود دارد. وجود ویژگیهایی چون حرمت خود متغیر و آسیبپذیر همراه با تلاش برای تنظیم آن از راه تأییدخواهی و بزرگمنشی، رفتارها و نگرشهای متکبرانه و تحقیرکننده، نیاز بیش از حد به تحسین، احساس محق بودن و حساسیت زیاد به انتقاد، باعث اختلال در کارکردهای شخصیت آنها یعنی هویت، خودراهبری، همدلی و صمیمیت میشود. هدف آنها در تعامل با دیگران محافظت از حرمت خود شکننده است؛ ازاینرو کارهایی انجام میدهند که سردی و بیزاری دیگران را بهدنبال خواهد داشت. اختلال شخصیت خودشیفته ماهیتی مزمن و مقاوم به درمان دارد و با ایجاد آسیبهای عملکردی فردی - اجتماعی و آشفتگی ارتباطهای عاطفی و خانوادگی و کیفیت نامناسب زندگی، هزینههای نامحسوسی به سیستم درمانی تحمیل میکند که برای رفع آنها دستیابی به روشهای کارآمد ضروری است. با توجه به اهمیت سهم معنویت در درمان این اختلال، و ماهیت متأثر از فرهنگ آن، توجه به مسائل فرهنگی - مذهبی در درمان لازم است. مداخلههای معنوی با ایجاد شناخت واقعی فرد از خود، خدا و دیگران و تبدیل خودخداپنداری به خداپنداشت باعث احساس ارزشمندی فرد و فاصله گرفتن از ویژگیهای خودشیفتگی میشوند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی پروتکل مداخلهای مبتنیبر درمان چندبعدی معنوی که یک شیوه مداخله مطابق با فرهنگ و توجه به بعد اصیل معنوی انسان است، بر کاهش نشانگان خودشیفتگی و بهبود کارکردهای شخصیت افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته انجام شد. روش: در این پژوهش از طرح شبهآزمایشی تکآزمودنی کلاسیک A−B−C با خط پایه چندگانه با استفاده از آزمودنیهای متفاوت و سنجش پیوسته با دورههای پیگیری استفاده شد. تعداد سه نفر از زنان مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته که در سال 1402 توسط همکاران رواندرمانگر و مراکز رواندرمانی ارجاع داده شده بودند، با روش نمونهگیری هدفمند براساس میارهای ورود و خروج وارد فرایند درمان شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای خودشیفتگی مرضی پینکاس (2009) (PNI) و کارکرد شخصیت جانبزرگی (1399) استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل دیداری در دو سطح درون موقعیّتی و بین موقعیّتی انجام شد. در سطح درون موقعیّتی، شاخصهای مرکزی میانه و میانگین طی مراحل خط پایه، مداخله و پیگیری بهواسطه الگوهای ترسیم دیداری تغییر در سطح، ثبات و روند برای هر مراجع در مورد نمرات خودشیفتگی و کارکردهای شخصیت بررسی گردید. در سطح بین موقعیّتی درصد دادههای غیرهمپوش (PND) و همپوش (POD) محاسبه شد. در تحلیل نتایج از شاخص تغییر پایا، اندازه اثر یا درصد بهبودی نیز استفاده گردید. در مرحله اول، متغیرهای وابسته در چند جلسه تا رسیدن به ثبات اندازهگیری شدند. پس از ترسیم خط پایه متغیرها، روند درمان در بیست جلسه انفرادی 60-45 دقیقه ای اجرا شد و متغیرها در طول مداخله چهار بار اندازهگیری و ثبت شدند. در مرحله سوم، بهمنظور ثبات و پایداری اثر مداخله، هر سه مراجع در جلسات پیگیری دو هفته، یک ماهه و سه ماهه سنجش شدند. نتایج: نمرات خودشیفتگی مراجعان در مرحله مداخله و پیگیری کاهش یافت که نشاندهنده تأثیر مداخله بر نشانههای خودشیفتگی بود. شاخص درصد بهبودی کلی در پایان جلسات مداخله (50%) و پس از پیگیری (56%) و میزان شاخص تغییر پایا (بالاتر از 96/1) حاکی از آن بود که تغییر و کاهش بهوجودآمده در نشانگان خودشیفتگی مراجعان از نظر آماری (در سطح 05/0) معنیدار است. درصد دادههای غیرهمپوش (100%)، تأثیر بالای مداخله در کاهش نشانگان خودشیفتگی را نشان داد. در نمودار 1 تغییرات نمرات خودشیفتگی مراجعان در هر سه مرحله نشان داده شده است. نمودار 1: نمرات خودشیفتگی مراجعان در مقیاس خودشیفتگی مرضی (PNI) در مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری در مرحله مداخله کارکردهای شخصیت در هر سه مراجع به جز صمیمیت در مراجع سوم بهبود یافت و نوع روند از خط پایه به مداخله منفی و کاهشی شد. درصد بهبودی کلی در پایان جلسات مداخله (6/50%) و پس از پیگیری (5/54%) نشاندهنده تأثیر مداخله بر کارکردهای شخصیت مراجعان بود. شاخص تغییر پایا بالاتر از 96/1 ، گویای این بود که تغییر و بهبودی بهوجودآمده در روند و کارکردهای شخصیت مراجعان از نظر آماری (در سطح 05/0) معنادار است. تغییر کارکردهای شخصیت مراجعان در هر سه مرحله در نمودار 2 نشان داده شده است. درصد دادههای غیرهمپوش، نشاندهنده اثربخشی بالای جلسات مداخله بر هویت و همدلی مراجع اول (100%) و اثربخشی متوسط آن بر خودراهبری و صمیمیت او (50%)، اثربخشی بالا بر همه کارکردهای شخصیت مراجع دوم (خودراهبری 75% و بقیه 100%)، و هویت، خودراهبری و همدلی (100%) مراجع سوم بود. نمودار 2: نمرات کارکردهای شخصیت مراجعان در پرسشنامه کارکرد شخصیت جان بزرگی در مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری بحث و نتیجهگیری: نتایج مداخله نشان داد که مداخله مبتنی بر درمان چندبعدی معنوی، بر کاهش نشانگان خودشیفتگی و بهبود کارکردهای شخصیت افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته اثربخش بود. در این مداخله، مقابله با نیروهای ضد عقل و رفع موانع کنش وری آن، زمینه برای فاصله گرفتن از نشانگان خودشیفتگی فراهم شد. دریافت تعریفی از خداوند به عنوان حقیقت ازلی و ابدی جهان و خود به عنوان موجودی وابسته به او، سبب شکل گیری هویت معنوی در مراجعان شد که بقیه روابط و اعمال آن ها را منسجم کرد و توانستند از بی ثباتی هویت به انسجام هویت دست یابند. انسجام هویت باعث آرامش، مسئولیت پذیری و هدفمندی شد و زمینه را برای خودراهبری فراهم کرد. هشیاری به ربوبیت، با ایجاد احساس وجود یک تکیه گاه قابل اعتماد و حمایتگر، نیاز افراطی به جلب توجه و حمایت دیگران را تعدیل کرد. بهبود کارکردهای همدلی و صمیمیت را می توان به سازمان یابی هویت معنوی و ادراک واقعی دیگران (دیگری پنداشت) و درک نقاط مشترک مربوط دانست که احساس برتری را به احساس تساوی و اشتراک، تبدیل و همدلی را تقویت کرد. توجه به غایت زندگی، معناداری زندگی را پررنگ نمود و فرد به جای پرداختن به خیال پردازی های غیرواقع بینانه یا نشخوارهای فکری، توانست به زندگی واقعی فعلی بپردازد. با توجه به نتایج بدستآمده، می توان گفت روش مداخله معنوی در کاهش نشانگان خودشیفتگی و بهبود کارکردهای شخصیت افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته از کارآمدی و اثربخشی لازم برخوردار است؛ درنتیجه میتوان از مداخله معنوی برای مهار نشانگان خودشیفتگی استفاده کرد. | ||
کلیدواژهها | ||
اختلال شخصیت خودشیفته؛ معنوی درمانی چند بعدی؛ عملکرد شخصیت؛ هویت معنوی؛ مطالعه موردی | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 472 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 31 |